شعري در خور توجه
دوست خوب و عزيزم آقاي امير موثقي لطف كرد و اين شعر رو برام فرستاد كه فكر مي كنمكاري در خور توجه هستغاده السمان شاعري توانا از سوريه :اگر به خانهي من آمدي برايم مداد بياور مداد سياه ميخواهم روي...
View Articleشعر سیزدهم
نام تو در باد می پیچدنامت طلسم پرواز قالیچه هاستعجیب نیستکه منبه نام توهمیشه در آسمانم
View Articleشعر چهاردهم
با من و مرگكلامي از رسيدن نگوچرا كه تا فاصله اي هستدنيا زندان واژه هاي آشناستو تو كليدجاودانگي من و مرگ
View Articleشعر 15
من ترانه ای برایت نخواهم بود تا میان ورق پاره های خاطراتت در اثبات شاعری ناشناخته با چای و بیسکویت میان جمعی دوستانه عصر یک جمعه پیدایم کنی
View Articleشعر 16
سالهاست که دنیایمان جابجا می شود بانو بیا پری را از رویایم بگیر و پروانه را از دریا
View Articleشعر 17
لکه ی سیاه از شبمهر نمازتچند قطره اشک هم همیشه هست وضو ی بسازو به یک ترانهتکبیر بده
View Articleشعر 18
نگران است شب از فلق از آبنوس از دروغ از اعتماد نابجا میان دلی که هرگز عبور نکرد از مهمانی که در میان تعارفهایش شب را پیشکش میزبانش می کند
View Articleشعر 19
تو می گفتیهمون نزدیک دریاقرارمون باشهکنار رد پای موج و اون رد صدف هاتو با انگشت پای ذهن زیباتکشیدی خط کنار ساحل مامنم با نیش دندونم، کشیدمسه تا خط روی اون گونه ی موجا حالا وقت سحر، پاشونگاه کننشستم...
View Articleشعر 20
سرکش بود سایه وقتی از دیوار می گذشت و چه مهربان بود باران که نبارید تا رسیدن من ردپایت بماند
View Article